برخی افراد مناقشه بر سر رهبری کلیسا را صرفاً برخورد دو دیدگاه میدانند- یکی از آنها به زنان آزادی میدهد و دیگری بر انتصاب مردان بشدت تعصب دارد. اما این رویکردی سادهانگارانه به مسألۀ بسیار بحثانگیز انتصاب یا دستگذاری زنان است.
در اول تیموتائوس ۱۲:۲، پولس رسول ویژگیهای رهبر کلیسا را برشمرده، میگوید: «زن را اجازه نمیدهم که تعلیم دهد یا بر مرد مسلّط شود.» توجه کنید که نمیگوید، «زن را اجازه نمیدهم شبان شود»، یا «زن را اجازه نمیدهم که به خدمت گماشته شود.» بلکه میگوید، «زن را اجازه نمیدهم که تعلیم دهد یا بر مرد مسلّط شود.» مشکل همینجاست. فعلی که پولس در این متن استفاده کرده و «مسلّط» ترجمه شده، در کل عهدجدید فقط یکبار و آن هم در این متن خاص به کار رفته است. از آنجایی که این کلمه در سایر متون یونانی که تا به امروز باقی مانده، به ندرت دیده میشود، مطمئن نیستیم که چه معنایی دارد. با این وجود، تلاش میکنیم از راهنماییها و محدودیتهایی که در عهدجدید برای ادارۀ کلیسا تعیین شده، اطاعت کنیم.
به نظر من، پولس زنان را از داشتن نوع خاصی اقتدار یا تسلط بازمیدارد. وقتی این الگوها را در عهدجدید بررسی میکنم، به نظرم میآید که آنچه پولس میگوید این است که زنان میتوانند در انواع خدمات کلیسا نقش داشته باشند، اما نباید نقش داوری و ادارۀ کلیسا را به عهده گیرند. این نکته را نیز اضافه میکنم که اکثر دانشمندان عهدجدید در طول تمام این سالها با دیدگاهی که عنوان کردم، موافق هستند. میدانم که دستگذاری در برخی شاخههای خاص، بدین معناست که شخص اقتدار حکمرانی یا تسلط بر کلیسا را دریافت کرده است. اگر این همان چیزی است که پولس رسول منع نموده، آن هم برای همۀ نسلها، پس مشخصاً به کار بستن آن در زمان حال، گذشته و آینده، متناسب با اقتدار رسالتی نیست و از این رو، با اقتدار مسیح نیز همخوانی ندارد.
یادداشت ویراستار: این متن گلچینی از کتاب حقایقی که به آنها معترفیم، نسخۀ P&R جلد ۲، ص. ۲۹۵.
من برای اولین بار در کلیسای متحد پرسبیتری دستگذاری شدم که بعدها به بخشی از کلیسای پرسبیتری ایالت متحدۀ آمریکا تبدیل شد. در جلسۀ دستگذاری، هیئت، زنانی را به مقامهای شیخ تصمیمگیرنده و شیخ معلم (کشیش) انتصاب کرد. به باور من، این کار تخطی مستقیم از دستورات پولس در خصوص مقامهای کلیسا در نامهاش به تیموتائوس بود، زیرا در آنجا گفته بود که زن را اجازه نمیدهد بر مرد مسلط شود (اول تیموتائوس ۱۲:۲). در طول بخش اعظمی از تاریخ کلیسا، بیشتر مسیحیان بر این باور بودند که به موجب حکم رسولان، زنان نباید در کلیسا به مقامهای اجرایی و داوری منصوب شوند. تقریباً تمام کلیساهای طول تاریخ زنان را دستگذاری نمیکردند.
این موضوع در کلیسایی که در آن خدمت میکردم، به بحرانی تبدیل شده بود، زیرا سیاستی که من و دیگران دنبال میکردیم این بود که با زنانی که میخواستند در این مقامها خدمت کنند، مخالفتی نمیکردیم ولی در مراسم دستگذاری آنها شرکت نمیکردیم. اگر در جلساتی که این زنان بهعنوان مشایخ انتخاب داشتند، خدمت میکردیم، از داوریهای آنها اطاعت میکردیم و مقام آنها را به رسمیت میشناختیم. فقط میخواستیم که ما را به شرکت در مراسم دستگذاری آنها دعوت نکنند. به عبارت دیگر، میگفتیم: «به باور ما، انتصاب زنان به این مقامها اشتباه است، پس بهخاطر وجدانمان، میخواهیم که ما را از شرکت در مراسم انتصاب زنان، معاف کنید. اگر کلیسا هیچ مشکلی با این موضوع نداشت و آنها را انتخاب کرد، فکر نمیکنیم این مسأله آنقدر برای ما جدی باشد که از کلیسا جدا شویم یا باعث دو دستگی در آن شویم. ما در کلیسا بهعنوان اقلیت وفادار، در صلح باقی میمانیم.»
این راهکار برای دههها کار میکرد تا جایی که در شورای همگانی این شرط گذاشته شد که همۀ مشایخ معلم یا رهبر باید در مراسم دستگذاری شرکت کنند. این شرط شامل حال من نیز میشد و من باید مشتاق به انجام کارهایی میشدم که به ضد وجدانم بود. خواهش کردم که مرا معاف کنند و گفتم که اجازه بدهند بر این شک و تردید خود مصمم باشم، در عین حال بدون هیچ تبعیض و تعصبی به خدمت خود ادامه دهم. درخواست من با رأی ۷۰۰ به ۱۳ در شورا رد شد. اگر کلیسا با من بر طبق تعالیم عهدجدید برخورد میکرد، مرا برادر ضعیفتر تلقی کرده و به من اجازه میداد با وجود شکهایم در آنجا بمانم، اما ایشان با این موضوع مثل یک مسألۀ مهم ایمانی برخورد کردند. از سرپرست امور دفتری پرسیدم که چه باید بکنم و او به من گفت که سه راه دارم:
۱) نظرم را عوض کنم و با آنها موافقت کنم،
۲) منتظر عواقب آن باشم،
یا ۳) از حق خود استفاده کرده و با صلح از شاخۀ آنها جدا شوم. شورا با کنارهگیری صلحآمیزم موافقت کرد.
آر. سی. اسپرول و مقولۀ دستگذاری زنان
نوشتۀ آر. سی. اسپرول
یادداشت ویراستار: این متن گلچینی از کتاب پرسش خوبی است، صفحات ۲۷۱ و ۲۷۲ میباشد.
Comments