یکی از افتخارآمیزترین دستاوردهای دانشکدۀ شبانی، تعداد فزایندۀ میسیونرهایی است که به سرتاسر جهان فرستاده شدهاند. اما اسپرجن فراموش نکرد که هنوز هم کارهای بسیاری است که باید در وطن انجام شود. او در سال ۱۸۷۰، در سخنرانی خود خطاب به جامعۀ میسیونری و بپتیستی بریتانیا و ایرلند، تمام مسیحیان را تشویق کرد که به مأموریتهای داخلی مشغول شوند.
مطمئناً خدمات داخلی و بینالمللی با یکدیگر تفاوت دارند. این تفاوتها میتوانند از این قرار باشند: دعوتهای خاصی که افراد در زندگی خود دارند، ابزار یا طریق کار، نیروهای پویای میانفرهنگی و مخاطرههای بیشتری که خدمات بینالمللی به همراه دارد. اما اساس و مبنای مشترک هر دو خدمت، اطاعت از فرمان خداوندمان عیسی مسیح و گسترش پادشاهی اوست. بنابراین، میسیونرها چه در کشور خود و چه در خارج از مرزها خدمت کنند، باید از خصوصیات یکسانی برخوردار باشند.
اما خصوصیات یک میسیونر ایدهآل چیست؟ اسپرجن پنج ویژگی را برمیشمرد: توانایی تعلیم دادن، اشتیاق برای زحمت کشیدن، اهل دعا بودن، دلسوزی و فداکاری. اسپرجن همۀ میسیونرها را با هر مقام و مرتبه، با هر آرزو، چه در حال حاضر فعال باشند و چه بازنشسته، تشویق میکند تا آنان را بلند کند و به جلو سوق دهد. بهترین روش برای شناخت خصوصیات میسیونر، نگاه کردن و الگو گرفتن از مسیح است: «برای یافتن الگوی خادم به شخص خداوند عیسی بنگرید.»
توانایی تعلیم
نخستین موردی که اسپرجن در باب ویژگیهای یک میسیونر یا خادم مفید، بدان اشاره میکند، اهمیت توانایی صحبت و موعظۀ انجیل است، آن هم به شکلی واضح که مناسب مخاطبین باشد.
اگر میخواهید کسی را انتخاب کنید که انجیل را در میان شما موعظه کند، آن شخص باید توانایی موعظه کردن را داشته باشد. او باید منظور خود را واضح و صریح بیان کند و توجه مخاطب را به خود جلب کند، به نحوی که افراد مایل به شنیدن سخنان او باشند. خداوند ما از این ظرفیت بزرگ به غایت برخوردار بود. او میتوانست عالیترین حقایق را مطابق با سطح درک مخاطبینش بیان کند. بعلاوه، میدانست که چطور با سادگی الهی، داستانی را تعریف کند که برای حتی یک کودک هم گیرا باشد؛ او حقیقت را به نحوی بیان میکرد که فرشتگان اعظم را متحیر مینمود و در عین حال، کودکان را نیز مجذوب و به گرد خود جمع میکرد؛ مردم عادی نیز با شادی مایل به شنیدن از او بودند. شایستگی تعلیم همان چیزی است که میخواهیم. پس، ای برادران من، دعا کنیم که خداوندْ که صاحب حصاد است، بسیاری را با این عطا نزد ما بفرستد. سکوی خطابه، کانون شادی و هر نوع خدمت مسیحی خادمانی مشتاق میطلبد که قادرند افکارشان را به زبان مخاطبینشان بیان کنند، آن هم به نحوی که ایشان را تحت تأثیر قرار داده و جذب نمایند.
مهم است که میسیونر بداند که چطور میتوان شفاف و مستقیم سخن گفت، اما علاوه بر این باید بداند که چطور وفادارانه و با شایستگی، پیام انجیل را با توجه به زبان و فرهنگ مخاطب منتقل کند، تا «عالیترین حقایق را مطابق با سطح درک مخاطبینش بیان کند.» این نه به معنای تغییر پیام، بلکه به معنای شفافسازی است تا هیچگونه سوءتعبیر فرهنگی اتفاق نیفتد. بنابراین، میسیونر باید فرهنگ و زبان مخاطبین را بداند و در عین حال، به پیام کتابمقدسی وفادار باشد.
اشتیاق برای زحمت کشیدن
علاوه بر توانایی انتقال موثر پیام انجیل، ویژگیهای دیگری نیز وجود دارند. خیلی وقتها، معلمانی که انتخاب میشوند با استعداد هستند، اما شخصیت یا پختگی لازم را ندارند. میسیونر درست مثل خداوند ما باید سختکوش و مایل به زحمت کشیدن باشد.
زندگی عیسی تلاش و زحمتی بینظیر را پیش روی ما قرار داد. بهسختی میتوان درک کرد که نجاتدهنده و رهانندۀ ما تا چه حد برای ما جانفشانی کرد. ملکوت مسیح هرگز با اشخاصی که از زحمت کشیدن میترسند، گسترش نخواهد یافت. خدا با قدرت روحالقدس کلیسایش را برکت میدهد، زیرا تمام قدرت در آنجاست، اما اجازه میدهد که رنج بکشد، زیرا بدون رنج، برکتی به بار نخواهد آمد.
خدمت کاری پرزحمت است. اما همانطور که اسپرجن به ما یادآوری کرد، ما در رنجها تنها نیستیم. با زحمت وفادارانه و توکل به قدرت روحالقدس است که حقیقت وعدۀ عیسی را تجربه میکنیم که گفت: «بیایید نزد من، ای تمامی زحمتکشان و گرانباران، که من به شما آسایش خواهم بخشید.»
اهل دعا بودن
یقیناً میسیونر سختی خدمت را بر دوش خود احساس میکند، اما باید آن را در دعا به مسیح بدهد، زیرا او منبع قدرت ماست. خادم بدون دعا هیچ کاری نمیتواند بکند. اگر عیسی در حین خدمت دعا میکرد، ما چقدر بیشتر نیاز به دعا داریم؟
عیسی حقیقتاً در دعا بسیار توانمند بود. او در دعا به اندازۀ خدا بزرگ بود، زیرا در موعظههای خود با انسانها سر و کار داشت. روزی از برادری شنیدم که میگفت، خداوند از دامنۀ کوهها میآید و بر روی لباسهای خود گلهای وحشی دارد و از جامهاش بوی گیاهی خاص میآمد، زیرا بهتازگی از مکانی دورافتاده و تنها میآمد و تمام شب گذشته را در دعا سپری کرده بود. آه، ای برادران من، دعا کانون قدرت است. دعا قلبها را میشکند. این سنگهای خارا تا به زانو درنیاییم، خرد نخواهند شد. اگر میخواهیم با قدرت خدا بر مردم نفوذ کنیم، باید ابتدا آنها را از خدا بخواهیم. کار اصلی خادم باید بهتنهایی انجام شود. او نمیتواند حین اینکه جماعتها به او گوش میدهند، طبق میل خود رفتار کرده و آنان را برای مسیح صید کند، مگر اینکه در خلوت، زمانی که جز خدا کسی حضور نداشت، نزد او برایشان شفاعت کرده باشد. ما در کشور خود به خادمینی نیاز داریم که میدانند چطور دعا کنند.
«کار اصلی خادم باید در تنهایی انجام شود.» چقدر برای ما پیش آمده که دعا را مقدم بر موعظۀ خود دانستهایم؟ اما اگر باور داشته باشیم که فقط خدا میتواند نجات دهد، باید از الگوی رسولان پیروی کرده و نخست خود را وقف دعا و سپس وقف خدمت کلام کنیم (اعمال رسولان ۴:۶).
دلسوزی
عیسی با تجسم و زندگی زمینی خود، الگویی از فروتنی به ما داد که باید سرمشق تمام شاگردانش باشد. برای اینکه گناهکاران را صید کنیم، باید مشتاق باشیم که نزد آنها برویم و شاید برای این کار لازم باشد آنها را در درماندگی و شرایط دشوار ملاقات کنیم.
خداوند گناهکاران را پذیرفت و با آنها همسفره شد. مطمئناً آنها متوجه شدند که او چقدر با ایشان تفاوت دارد، اما او خود را از آنها جدا نکرد، خود را از قشر خاصی ندانست و هیچ نوع مرز اجتماعی تعیین نکرد. او از فریسیان نبود، کسانی که خود را از بقیۀ جامعه برتر و پرهیزگارتر میدانستند. غرور و جایگاه و شأن برتر برای او جذابیتی نداشت. او در حد اعلی قدوس، بیآزار، پاک و از گناهکاران مبرا بود، اما از جهات دیگر، دوست خراجگیران و گناهکاران بود. اگر میخواهیم برکتی عظیم به جای بگذاریم، این اتفاق از طریق افرادی نمیافتد که آنقدر بزرگ هستند که تعاملی با مردم ضعیف ندارند؛ جوامع خیرخواه شما نیز تأثیر خوبی نخواهند داشت اگر اشرافزادگان و بزرگان نتوانند با طبقات پایین ادغام شوند. ما باید با کسانی که میخواهیم برکتشان دهیم، متحد شویم؛ نباید از برادر خواندن آنان شرمسار باشیم؛ باید مایل باشیم به سوی افتادگان و ضعیفان دست پدرانه دراز کرده و آنها را برای مسیح بلند کنیم.
وقتی مردم را در رنجهایشان ملاقات میکنیم، این کار ما باید توأم با دلرحمی باشد؛ مصیبت و بدبختی انسان باید برای ما دردناک باشد و به حال آنان گریه کنیم. این احساس از روی ضعف یا ترس نیست، بلکه نشانۀ قلبی است که گمگشتگی ابدی انسان و خشم و غضب اخروی خدا را عمیقاً درک میکند.
گریۀ انسان چیز قدرتمندی است. خداوند ما عیسی کاملاً انسان بود؛ شاید احساساتی شدن مردان دور از ذهن باشد، اما وقتی او شهر را دید و چون میدانست که در پی محاصره، رنجهایی بهعنوان مجازات گناه بر مردم وارد خواهد شد، نتوانست جلوی اشکهای خود را بگیرد و روح بزرگ او از چشمانش لبریز گشت. اگر او انسانی نبود که نمیتواند گریه کند، نمیتوانست دیگران را به گریه بیاندازد. اگر میخواهید حسی را در دیگران ایجاد کنید، باید خودتان آن حس را داشته باشید. نمیتوانید به قلب من رسوخ کنید، مگر آنکه تمام قلب شما در من نفوذ کند. خداوندا، مردانی را به زمینت بفرست که احساساتی قوی دارند و چشمانشان چشمهای از اشکهاست.
فداکاری
شاید قویترین الگویی که عیسی به ما میدهد، فداکاری او باشد. مرگ او منحصربهفرد است، اما در عین حال الگویی از فداکاری برای خدمت مسیحی ارائه میکند.
ما باید برای خدمت خانۀ خدا غیرت داشته باشیم؛ دوست داشتن زندگی باید تابع محبت جانها باشد؛ سختیها و آزمایشها را باید بهخاطر مسیح به جان خرید و مرگ را باید به چالش کشانید، در غیر این صورت، هرگز نمیتوانید جهان را برای عیسی صید کنید. کسانی که لباس غیرمسلح و سبک بپوشند، هرگز ایرلند، آفریقا یا هند را برای مسیح صید نخواهند کرد. کسی که به فکر خود و جسمش باشد، راه به جایی نخواهد برد. زمانی که دربارۀ مسیح گفتند «دیگران را نجات داد، اما نتوانست خود را نجات دهد»، او راز بزرگی را مکشوف ساخت. انسانی که خود را نجات دهد، نمیتواند دیگران را نجات دهد، مگر با فداکاری و تمایل به کنار گذاشتن زندگی پرزرق و برق، آسایش، نیازهای ضروری و حتی جانش، تنها در این مقیاس موفق خواهد شد.
درست است که هرگز نمیتوانیم مثل خداوند عیسی مسیح از جان خود بگذریم، اما زندگی خود را بهعنوان قربانی زنده تقدیم میکنیم تا مسیح از آن استفاده کرده و به کسانی که در راه هلاکت هستند، رایحۀ حیات ببخشد.
نتیجهگیری
دعای ما این است که خداوند چه در کشورمان، چه در خارج از مرزها، مبشرین و خادمینی برای خود فراخواند. بیایید بهعنوان کسانی که ادعا میکنیم شاگرد مسیح هستیم، برای او زندگی کنیم؛ بیایید برای جلال خدا زحمت بکشیم؛ بیایید از آنچه او نفرت دارد، نفرت داشته و آنچه را دوست میدارد، دوست بداریم؛ بیایید با ترحم به بارهای خود نگاه نکنیم و با محبت فداکارانه، بارهای یکدیگر را متحمل شویم؛ بیایید از گمگشتگی این دنیا متأثر شده و برای ستودن رحمتی که در او یافتهایم اشک بریزیم؛ و بیایید برای تکثیر پرستش نام خداوندمان عیسی مسیح در میان ملتها بکوشیم.
اسپرجن، Metropolitan Tabernacle Pulpit، شمارۀ ۹۲۹.
Comments