مانی محمدی
بر سر آنانی که بدون شنیدن مژده انجیل از دنیا رفته اند چه خواهد آمد؟

بر سر آنانی که بدون شنیدن مژده انجیل از دنیا رفته اند چه خواهد آمد؟
مانی محمدی
پیش از پاسخ می باید پرسش را کمی بازتر کرد و درباره پرسش کمی شفاف تر بود. منظور از بر سر انانی که بدون شنیدن مژده مسیح از این دنیا می روند و یا موفق به شنیدن مژده ی نجات نمی شوند چه می آید؟ این بدین معنا است که در طول تاریخ انسانهای بسیاری ممکنه و جود داشته باشند که بدون شنیدن مژده ی نجات از این دنیا رفته باشند. مثل برفرض اقوام بدوی در جنگل های آمازون یا قوم هایی که همین امروز در قرن ۲۱ در شمال روسیه موفق به شنیدن مژده انجیل نشده اند؛ بلی، امروزه در دنیای ارتباطات اقوامهای بسیاری در دنیا وجود دارند که موفق به شنیدن مژده ای انجیل نشده اند. پرسش این است که بر سر این انسانها و یا اقوام چه می آید وقتی بدون مسیح میمیرند؟
دیدگاه کلیسای کاتولیک در مورد پاسخ به این پرسش بر این منوال است:
آن دست انسانهایی که بدون شنیدن مژده ی مسیح از این دنیا می روند در صورتی که در طول زندگی خود توانسته باشند اعمال صالح و نیکویی بجا بیاورند، بنابراین در روز داوری آنها نیز از بخشش عیسی مسیح برخوردار می شوند و وارد بهشت می شوند. زیرا اعمال صالحه این مردم باعث خوشنودی خدا شده است، بنابراین این خشنودی خداوند است که پس از مرگ در روز داوری ایشان را بوسیله ی عیسی مسیح بازخرید می کند.
این ایده و نظر که متعلق به کلیسای کاتولیک است نجات از طریق عیسی مسیح را منکر نمی شود منتهی این نجات را به روز داوری و مرتبط با اعمال حسنه انسانها می داند. این نجات شامل حال مسلمانان نیز خواهد شد. (شورای دوم واتیکان ۱۹۶۵)
بدون تشریح چند آموزه ی مرتبط قادر نخواهیم بود پاسخ را به درستی و کتاب مقدسی دریابیم.
من تلاش می کنم در این نوشتار کوتاه به ترتیب این موضوعات را توضیح بدهم تا بتوانیم قدم به قدم به دریافت پاسخ صحیح و کتاب مقدسی برسیم.
الف)
- گناهِ درونی و ذاتی انسان
کتاب مقدس تعلیم می دهد که تمامی نسل بشر پس از گناه پدر و مادر اول ما یعنی آدم و حوا در گناه فروافتادند و نتیجه این گناه فساد کل طبیعت و در نهایت مرگ روحانی – فیزیکی نسل بشر بود.۱ پس تمام انسانهایی که پس از آدم و حوا پا به این دنیا می گذارند به همراه ذات گناه آلود و رابطه قطع شده با خدا متولد می شوند.۲ تمام نسل بشر در گمراهی هستند و بدنبال خدا نیز نمی گردند.۳ پس با توجه به این تعاریف ما می فهمیم که کتاب مقدس به ما می آموزد تمامی نسل بشر از آدم و حوا تا به امروز و تا آخرین روز این دنیا که پا به این هستی می گذارند، همگی گناهکار می باشند.
ب)
- عدالت خداوند
زمانی که ما از عدالت خدا صحبت می کنیم در حقیقت داریم درباره داوری خداوند حرف می زنیم. عدالت خداوند دقیق است و بدون ذره ای و حتی یک اشتباه عمل می کند. این جزو شخصیت خداوند است که از او خارج نمی باشد.
اما عدالت خداوند دقیقا چه کاری را انجام می دهد؟ عدالت خداوند، انسان را بخاطر گناهش، یعنی آن گناه ذاتی و درونی که با او متولد می شود، مجازات می کند. کتاب مقدس می گوید: «مزد گناه موت است»۴. یعنی اینکه خداوند که (قدوس) است نمی تواند گناه را بی پاسخ بگذارد.
اگر خدا گناه را بی پاسخ بگذارد و مجازات نکند بنابراین او دیگر خدای عادل محسوب نمی پشود. خدا نمی تواند عملی خارج مغایر با ذات خودش بجا بیاورد.

ج)
- مجازات تمام دنیا و نسل بشر
حال که می دانیم خدا قدوس است و در او ناپاکی نیست می توانیم درک بکنیم که عدالت خدا که عکس العملی خودکار نسبت به آن قدوسیت است، چه بلایی می تواند بر سر مردم دنیا و این جهان فروافتاده در فساد و تباهی بیاورد. اگر مزد گناه موت باشد بنابراین سرنوشت مختوم به عذاب و دردی در انتظار نسل بشر می باشد. زیرا داوری هولناک خداوند بر تمام انسانهایی می افتد که با شکستن شریعت لعنت خدا را بر خود گرفته اند.۵
با بررسی اجمالی این ۳ مورد می توانیم پی ببریم که ما انسانها تماما و بدون استثناء لیاقتی بیشتر از داوری و جهنم یعنی دریاچه ی گوگرد و آتش نداریم و این کاملا با عدالت خداوند سازگار و همچنین کاملا این مجازات همتراز با گناهی است که انسان مرتکب آن گشته یعنی طغیان علیه خدای قدوس و قادر مطلق.
اما داوری خدا تنها بر انسانهای گناهکار خواهد بود و نه آنانی که نزد خداوند گناهکار محسوب نمی شوند.
خدا را در اراده ابدیش چنین پسند آمد که خداوند عیسی یعنی پسر یگانه خود را به عنوان واسطه در میان خدا و انسان انتخاب و مقرر فرماید به طوری که او نبی و کاهن و پادشاه و رأس و منجی کلیسای خود و وارث همه چیز و داور عالم باشد و خدا از به مسیح قومی عطا فرمود که ذریت او باشد و توسط او در وقت معین خریداری و دعوت گردد و عادل شمرده و تقدیس و پُرجلال شود.۶
این نشانگر آن است که انسان شخصا به تنهایی قادر نخواهد بود که خدا را از خودش خشنود کند و یا به هر نحوی با اعمال حسنه ی خود خدا را شادان نماید. کلام خداوند درباره اعمال نیک انسان می فرماید:
ما همه گناهکاریم، و حتّی بهترین کارهای ما سرتاسر ناپاک است.
به خاطر گناهانمان، ما مانند برگهای پژمردهای هستیم که باد آنها را پراکنده میکند. (اشعیا ۶:۶۴)
و همچنین در ادامه در عهد جدید می خوانیم که انسانها أساسا دنبال خدا نمی گردند که حالا بخواهند او را از خود راضی و خوشنود کنند. علاوه بر این زمانی که این تعلیم داده می شود که کارهای حسنه ی انسانهایی که مژده ی نیک مسیح را نشنیده اند می تواند ایشان را نجات دهد آن هم در روز داوری دچار دو اشتباه فاحش الهیاتی شده ایم:
۱- آنانی که مسیح را نشناخته اند در اصل خدای پدر را نشناخته اند:
عیسی به او گفت: «من راه و راستی و حیات هستم، هیچ کس جز به وسیلۀ من نزد پدر نمیآید. اگر مرا میشناختید پدر مرا نیز میشناختید از این پس شما او را میشناسید و او را دیدهاید.» (یوحنا ۶:۱۴-۷)
حال وقتی می گویید اعمال حسنه دقیقا منظورتان نسبت به کدام خدا است؟ چگونه می باشد کسی که مسیح را نشناخته است می تواند خدایی که نشناخته است و ندیده است را از خود شادان کند؟ چگونه است که کلیسای کاتولیک باور دارد یک مسلمان به الله و کتاب قرآن و ایماندار به محمدبن عبدالله به عنوان پیامبر، آنزمان که با نیت قربت الله ۱۷ رکعت نماز می خواند و به پرستش کعبه می رود در همان حال مستعد شادمان ساختن خدایی را دارد که أساسا او را نه می شناسد و نه میل و رغبتی به شناختش دارد؟
مگر در رساله به رومیان باب اول نمی خوانیم آنانی که حتی خدا را بواسطه ی فیض عام او شناختند، اویی که لایق پرستش و تکریم بود را نه پرستش کردند و نه تکریم؟۷ آیا این عیسی مسیح است که نقش واسط را برای خشنودی خدای پدر ایفا می کند و یا انسان خود به تنهایی می تواند بدون عیسی مسیح خدا را از خود خوشنود سازد؟
ممکن است است پاسخ این عده از مدعیان این باشد که طبق این آیه ایشان قادرند خدا را خوشنود کنند:
هر گاه غیر یهودیان که دارای شریعت موسی نیستند احکام شریعت را طبیعتأ انجام میدهند معلوم است که شریعت آنان خودشانند. با وجود اینکه شریعت کتبی ندارند، (رومیان ۱۴:۲)