top of page
Writer's pictureدکتر آلکسی پروکپنکو

چرا مسیحیان نیازی برای به بجا آوردن «سَبَت» ندارند؟



امروزه این پرسش یک موضوع مورد بحث در میان بسیاری از کلیساها و مسیحیان می باشد. میخواهیم با توجه به کتاب مقدس به این مساله بپردازیم که چرا مسیحیان نیازی به بجا آوردن سبت ندارند.

  • یکم: سبت عهد و نشانه ی موسی بود.

یعنی چه؟

هر عهد کتاب مقدسی یک نشانه کتاب مقدسی دارد. این نشانه یک سمبل خارجی می باشد که عهد را بخاطر می آورد مثلا:

- عهد نوح نشانه اش رنگین کمان بود

- عهد با ابراهیم نشانه اش ختنه بود

- در عهد جدید ما دو سمبل تعمید و شام خداوند را می بینیم


پس عهد موسی نشانه اش «سبت یا شبات» می باشد.


در تورات آن را در آغاز می بینیم:


و تو بنی اسرائیل را مخاطب ساخته، بگو: البته سَبَّت‌های مرا نگاه دارید. زیرا که این در میان من و شما در نسلهای شما آیتی خواهد بود تا بدانید که من یهوه هستم که شما را تقدیس می‌کنم.

خروج ۱۳:۳۱


زمانی که خدا از طریق موسی عهدش را داد این عهد اولین بار در کتاب خروج دیده می شود بنابراین خداوند یک نشانه ای به همراه این عهد به قوم خودش می دهد.

اگر نشانه عهد ابراهیم ختنه بود بنابراین نشانه عهد موسی شبت بود.

و یا آیات دیگر در عهد عتیق این نشانه عهد را ثابت می کند:


و نیز سَبَّت‌های خود را به ایشان عطا فرمودم تا علامتی در میان من و ایشان بشود و بدانند که من یهوه هستم که ایشان را تقدیس می‌نمایم.

حزقیال ۲۰:۱۲

و همچنین:


و سَبَّت‌های مرا تقدیس نمایید تا در میان من و شما علامتی باشد و بدانید که من یهوه خدای شما هستم.

حزقیال ۲۰:۲۰


بنابراین دیدیم در کتاب مقدس «سبت» نشانه ای می باشد. نشانه ای بیرونی که عهدی را به خاطر ما می آورد. عهد موسی. پس اگر شخص نشانه عهدی را بجا می آورد برفرض تعمید و شام خداوند بنابراین او دارد «عهد جدید» را به یاد می آورد. خداوند گفت: «این پیاله عهد من است به یاد من یا به یادگار من بجا بیاورید. (اول قرنتیان ۲۵:۱۱)» پس نشانه عهد، به یادآورنده عهد می باشد. اگر یهودیان ختنه را بجا می آوردند بنابراین در حال به یاد آوردن عهد خدا با ابراهیم می بودند. همینطور هم اگر شخص شبت را بجا می آورد در حال به یادآوردن عهد موسی می باشد. و دقیقا مانند کسی که ختنه می کند که به عمل آورنده عهد ابراهیم است. قطعا اگر شخصی یهودی می باشد می بایستی این نشانه را و دنباله روی را بجا بیاورد. به همین منوال کسی که شام خداوند و یا تعمید را بجا می آورد اعلام می دارد که در «عهد جدید» خداوند عیسی مسیح قرار دارد. بنابراین هر شخصی که شبت را بجا می آورد در حال اعلام کردن آن می باشد که متعلق به «عهد موسی» می باشد.

حال که به این موضوع رسیدیم که هر شخص یهودی که در حال نگهداری شبت می باشد در حال اعلام عهد موسی می باشد، چه اتفاقی می افتد وقتی یک مسیحی روز شبت را بجا می آورد؟ او هم در حال یادآوری آن می باشد که زیر عهد موسی قرار دارد. و مطابق با شریعت موسی باید تمام ششصد و اندی قوانین موسی را بجا بیاورد. تمامی آنچه شریعت موسی است بر او قرار دارد زیرا یعقوب اینگونه می گوید:


چون اگر کسی تمام شریعت را رعایت کند و فقط یکی از قوانین آن را بشکند باز هم در مقابل تمام شریعت مقصر است،

یعقوب ۱۰:۲


پس شخصی که با انجام سبت یا شبات در حال اعلام آن است که در حال بیاد آوردن عهد خدا با موسی می باشد بنابراین باید تمام شریعتی را که خدا به موسی داده است را بجا بیاورد. اگر مسیحیان سبت را بجا بیاورند می بایست عهد ابراهیم را بجا بیاورند. زیرا یهودیان عهد ابراهیم و موسی را از هم جدا نمی دانستند بنابراین آنها نیز ختنه را بر اساس آن بجا می آوردند و این امری اجباری بود در قرن اول و تلاش می کردند مسیحیان را نیز به این کار در اوایل تشویق و اجبار کنند.

پولس رسول درباره آن چنین می گوید:


پس به آن آزادی که مسیح ما را به آن آزاد کرد، استوار بایستید و باز در یوغ بندگی گرفتار مشوید. اینک، من پولُس به شما می‌گویم که اگر ختنه شوید، مسیح برای شما هیچ نفع ندارد.بلی باز به هرکس که ختنه شود شهادت می‌دهم که مدیون است که تمامی شریعت را بجا آورد. همهٔ شما که از شریعت عادل می‌شوید، از مسیح جدا شده‌ و از فیض ساقط گشته‌اید.زیرا که ما ‌بواسطهٔ روح به انتظارِ امیدِ عدالت از ایمان هستیم.و در مسیحْ عیسی نه ختنه فایده دارد و نه نامختونی بلکه ایمانی که به محبّت عمل می‌کند.

غلاطیان ۱:۱-۶


زمانی که مسیحیان از پیشزمینه بت پرستی وارد مسیحیت می شدند می خواستند ختنه بکنند با هدف آن انجامش می دادند که عهد موسی را بجا بیاورند. زیرا یهودیان مسیحی شده می گفتند اگر عهد موسی را بجا نیاورید بنابراین نجات نخواهید یافت. و وقتی آنها ختنه را انجام می دادند اولین قدم در انجام شریعت و قانون موسی را برداشته بودند و پولس به این افراد می گوید پس اگر اینطور است شما باید تمام قوانین را بجا بیاورید.

اگر شخص قدم اول قانون را بر می دارد و آن را با بجا آوردنش می پذیرد پس او بصورت ناخودآگاه دارد اعلام می کند من باید تمام شریعت را بجا بیاورم. و پولس ادامه می دهد چنین شخصی بدون جدا از مسیح است زیرا باور دارد با اعمال نجات پیدا می کند. نه از فیض بلکه از اعمال.

به همین شکل برای مسیحیانی که سبت را بجا می آورند نیز می باشد. مسیحیانی که بدنبال انجام عهد موسی هستند دارند اعلام می کنند زیر قانون و شریعت هستند. چنین شخص مسیحی باید تمام شریعت را بجا بیاورد. و اگر شما مسیحی هستید که سبت را بجا می آورید در حال اعلام آن هستید که زیر شریعت هستید و باید بجا آوردنده آن باشید و در عین حال همانطور که پولس در غلاطیان می گوید تلاش می کنید بدون مسیح و فیض او باشید زیرا در راه نجات از راه اعمال شریعت هستید.



  • دوم: سبت نماد و یا سمبل آرامش (شالوم) می باشد.


سبت نشانی از شالومی بود که یهودیان می خواستند به آن وارد بشوند و نتوانستند. سمبلی که مسیح برای ما از طریق «عهد جدید» به ارمغان آورد. در عبرانیان به وضوح این را در بابهای ۳ و ۴ می خوانیم. یکی از آیات مهمی که عمده مسیحیان آن را برای بجا آوردن سبت یا شبات بکار می گیرند این است:


بنابراین استراحت دیگری مثل استراحت روز سبت در انتظار قوم خداست،

عبرانیان ۹:۴


اگر با دقت به موضوعیت بابهای ۳ و ۴ عبرانیان نگاه کنیم متوجه می شویم نگارنده درباره چه چیزی دقیقا صحبت می کند. در اینجا منظور نگارنده نه کلیسا بلکه «قوم اسرائیل» می باشد. و ۹ از باب چهارم تصویری مثبت ندارد بلکه تصویری منفی دارد. به زبان ساده: بخاطر آنکه قوم یهود به آرامش و شالوم حقیقی وارد نشدند بنابراین برای این قوم یک سبت دیگری وجود خواهد داشت زیرا حقیقتا نتوانستند آن آرامش را به دست بیاورند. این مفهوم را می توانیم در آیات پیشین دید.


اگر یوشع به آنان آرامی می‌بخشید بعدها خدا درباره روز دیگری چنین سخن نمی‌گفت‌...

عبرانیان ۸:۴


منظور از روز دیگر چنین سخنی: یعنی اینکه قرن ها بعد از یوشع مجددا از شالوم می گوید و تاکید می کند:

«در خشم خود سوگند یاد کردم که، آنها هرگز به آرامش من داخل نخواهند شد‌‌.»

عبرانیان ۳:۴


در کانتکست و موضوعیت این آیات ما می بینیم داوری خداوند قرار دارد (برای همین این آیات از منظر مثبت دیده نمی شود بلکه از منظر منفی برای یهودیان و قوم اسرائیل). توضیحات بیشتر این است که:

یوشع قوم خدا را به سرزمین موعود آورد. ولی این سرزمین شالوم آنها نبود. زیرا به این سرزمین می توانستند غیر ایمانداران مثل یهودیان وارد بشوند. یوشع به ایشان شالوم نداد. بنابراین قرنها بعد از یوشع خدا درباره این دارد سخن می گوید که آنها همچنان وارد شالوم نشده اند. و بیشتر از این خداوند سوگند یاد می کند که بعضی از ایشان أصلا وارد آرامی و شالوم من نخواهند شد. بنابراین نگارنده عبرانیان دارد به یاد می آورد که یهودیان به شالوم وارد نشدند یوشع نتوانست به ایشان آن آرامی را بدهد. بعد از قرنها باز هم وارد آرامی نشدند. و بخاطر بی ایمانی آنها خداوند می گوید بعضی از شما وارد آرامی نمی شوید.


حال بعد از این توضیحات آیه ۸ برای ما بیشتر قابل درک می شود:


اگر یوشع به آنان آرامی می‌بخشید بعدها خدا درباره روز دیگری چنین سخن نمی‌گفت‌. بنابراین استراحت دیگری مثل استراحت روز سبت در انتظار قوم خداست،

عبرانیان ۸:۴-۹


رابطه بین آیه ۸ و ۹ الآن قابل درک است. اگر یوشع به آنها آرامی می داد پس دیگر نیاز به آرامی دیگری نبود.

پرسش: چرا باید سبت را بجا آورد اگر قوم وارد آرامی و شالوم شده اند؟ قاعدتا نیازی نمی باشد. و آیه ۱۰ نیز همین را می گوید:


زیرا هر کس به آرامش الهی وارد شود مثل خود خدا از کار خویش دست می‌کشد‌.

عبرانیان ۱۰:۴


مثل خود خدا از کار خویش دست می‌کشد‌ یعنی چی؟

در قانون موسی اعمال می توانست نشانه ای از بجا آوردن شریعت با هدف بدست آوردن آرامش باشد. اما زمانی که آرامش و شالوم وارد شد دیگر برای بدست آوردن آن نیازی به اعمال شریعت نمی باشد. برای همین نیازی به انجام قوانین موسی نبود. از آنجایی که قوم اسراییل نتوانستند آن آرامی را بدست بیاورند بنابراین «سبت» برای ایشان باقی می ماند. ولی برای قوم خداوند آیه سوم اینطور می گوید:


ما چون ایمان داریم به آرامش اودست می‌یابیم‌...

عبرانیان ۳:۴


پس ایمانداران به مسیح دیگر وارد آرامی شده اند. در برابر قوانین دیگر لازم نیست روز آرامی را انجام بدهند زیرا آنها بشکلی ابدی در آرامش خداوند قرار گرفته اند. درقیقا در این موضوعیت است که برای قوم اسراییل و یهودیان «سبت» هنوز ادامه دارد زیرا وارد آرامی نشده اند. اما برای ایمانداران به مسیح این شالوم ابدی خواهد بود.

این موضوع که مسیحیان در آرامی خدا قرار گرفته اند یک تفسیر قرن بیست و یکی نمی باشد بلکه از آغاز قرون اولیه این دیدگاه بوده است.

- ایرینیوس یکی از مدافعان مسیحی در پایان قرن دوم میلادی بر این موضوع باور داشت. او می گوید مسیحی هر روز در سبت خداوند قرار دارد.

- یا ژوستین شهید فیلسوف و مدافع مسیحی در قرن دوم میلادی. در کتاب (گفتگو با تریفو) که مباحثات او با یک یهودی به نام تریفو در افسس است می نویسد: قانون جدید (یعنی قانون مسیح) به ما یادآوری می کند که سبت را بشکلی همیشگی بجا بیاوریم ولی شما یکروز در هفته این کار را می کنید و فکر می کنید که کامیاب می باشید.

پس می بینیم ایرینیوس و ژوستین شهید از مدافعین مسیحی و نزدیکترین افراد از لحاظ زمانی به رسولان سبت را برای مسیحیان امری دائمی می دانند زیرا ایمانداران در آرامش خداوند قرار دارند و این آرامی همیشگی می باشد.



  • سوم: سبت در عهد جدید موضوعی ثانویه بوده است.


سبت در عهد عتیق موضوعی ثانویه می باشد. اگر شخص سبت را با هدف نجات بجا بیاورد و فکر می کند بدون آن از انجام شریعت غافل شده بنابراین برای آن شخص این موضوع (اولویت) است و موضوع اول ایمان. در مورد دلیل اول هم همین را گفتیم که سبت نشانه عهد موسی است و شخص تلاش می کند تا با اعمال خود سبت و تمام شریعت موسی را بجا بیاورد. اما اگر به موضوع اینطور نگاه نکنیم و مثلا بدون در نظر گرفتن موضوع نجات به انجام دادن سبت بپردازند برفرض زمان برگزاری مراسم کلیسایی یا اعمال خاص در این روز بنابراین این وضعیتی ثانویه محسوب می شود. می شود سبت را بدون هدف نجات بجا آورد و یا اصلا بجا نیاورد از دیدگاه کلام کاملا برابر هستند و فرقی ندارند.


پس کسی دربارهٔ خوردن و نوشیدن و دربارهٔ عید و ماه نو و سَبَّت بر شما حکم نکند،

زیرا که اینها سایۀ چیزهای آینده است، امّا بدن از آنِ مسیح است.

کولسیان ۱۶:۲-۱۷


پولس رسول به کلیسای کولسی می گوید هیچ کس شما را بخاطر سبت قضاوت و داوری نکند. ولی منظور پولس چه بود؟

- منظور پولس این بود کسی شما را بخاطر بجا آوردن سبت قضاوت نکند؟

- یا شما را بخاطر بجا نیاوردن سبت حکم نکند؟

- آیا در قرن اول کسانی بودند که بخاطر بجا آوردن روز سبت بر آنها حکم و داوری می شد؟


ما چنین چیزی را نمی خوانیم. ما می بینیم که رسولان در هر شنبه در معابد جمع می شدند و موعظه می کردند. بنابراین بخاطر بجا آوردن سبت کسی را قضاوت و داوری نمی کردند.


- آیا در قرن اول کسانی بودند که بخاطر بجا نیاوردن سبت بر آنها داوری می شد؟


بله قطعا بودند. نامشان چه بود؟ مسیحیان یهودی نژاد. مثل امروز مسیحیان یهودی نژادی هستند که دیگر مسیحیان را بخاطر بجا نیاوردن روز سبت داوری می کنند. برای همین این موضوع بصورت فراگیر در بین کلیساها مطرح شده بود. برای همین پولس رسول می گوید کسی شما را بخاطر بجا نیاوردن سبت داوری نکند. ممکن است کسی هنوز بگوید نه، ممکن است منظور پولس داوری بخاطر بجا آوردن سبت بوده باشد؟! آیه ی بعد این ایده را کاملا نفی می کند.


پس کسی دربارهٔ خوردن و نوشیدن و دربارهٔ عید و ماه نو و سَبَّت بر شما حکم نکند، زیرا که اینها سایۀ چیزهای آینده است، امّا بدن از آنِ مسیح است.

کولسیان ۱۶:۲-۱۷


اگر پولس می گفت کسی شما را بخاطر بجا آوردن سبت داوری نکند می بایست آیه ی بعدی دلیلی برایش می آورد مثلا این شریعت موسی است این مهم است. اما اینجا برعکس می گوید دلیل بجا نیاوردن سبت این است که (سایه) است. اگر بجا هم نیاوردید مهم نیست زیرا سایه آینده است اما بدن مسیح. بنابراین کسی که مسیح را دارد بدنی مستحکم دارد. اما کسی که سبت را بجا می آورد بدنبال سایه راه افتاده است، سایه ای که در مسیح تکمیل شده.

پس سبت در عهد جدید موضوعی ثانویه می باشد که (سایه) نامیده می شود.

یکی یک روز را از دیگری بهتر می‌داند و دیگری هر روز را برابر می‌شمارد. پس هر کس در ذهن خود متقاعد باشد.

آنکه روز را عزیز می‌داند بخاطر خداوند عزیزش می‌دارد و آنکه روز را عزیز نمی‌دارد هم برای خداوند نمی‌دارد؛ و هر که می‌خورد برای خداوند می‌خورد زیرا خدا را شکر می‌گوید، و آنکه نمی‌خورد برای خداوند نمی‌خورد و خدا را شکر می‌گوید.

رومیان ۵:۱۴-۶


در اسرائیل کلیساها عمدتا روزهای خدمتیشون شنبه است دلیلش این است که روز شنبه روز تعطیل رسمی کشور است و روز یکشنبه روز کاری محسوب می شود.

یا در کشورهای مسلمان کلیساها روز جمعه برگزار می شود زیرا روز جمعه تعطیل رسمی می باشد.

پس قضاوتی نیست. هرکسی می تواند بدون در نظر داشتن موضوع نجات این روزها را بجا بیاورد و گناه محسوب نمی شود. زیرا موضوع ثانوی هست سبت.

برای اینکه ما در هر روز در شالوم و آرامی خداوند می باشیم.




  • چهارم: بجای شنبه مسیحیان روز رستاخیز مسیح را روز به یادآوری و جشن قرار دادند.


در عهد جدید یاداوری می کند که رسولان عمدتا روزهای شنبه در معابد می رفتند و موعظه می کردند. چرا شنبه؟ زیرا در آغاز مسیحیت خودش را هنوز از یهودیت مجزا نکرده بود کاملا. برای همین شنبه ها معمولا روزهای خدمتی ایمانداران بود.

وقتی یهودیت شروع به راندن مسیحیان از معابد کردند، مسیحیان در آغاز شنبه ها به صورت موازی شنبه ها جمع می شدند ولی وقتی کاملا از یهودیت جدا شدند دیگر برای مسیحیان خیلی موضوعیت نداشت که بر یهودیان و رسومشون تمرکز کنند بنابراین مسیحیان بر روی یکشنبه ها فوکوس کردند. زیرا در یکشنبه نان را می شکستند روز رستاخیز عیسی مسیح.

در اعمال رسولان می بینیم:


و در اوّلین روز هفته، چون شاگردان بجهت پاره کردن نان جمع شدند و پولُس در فردای آن روز عازم سفر بود، برای ایشان موعظه می‌کرد و سخن او تا نصف شب طول کشید.

اعمال رسولان ۷:۲۰


تا زمانی که پولس در بندر تروآس بود همه دور هم جمع می شدند. یکروز در هفته برای شکستن نان بطور خاص جمع می شدند و آن روز روز هفته اول بود که یکشنبه روز اول هفته محسوب می شود.


یا اعمال دیگر کلیسایی در این روز با دور هم جمع شدن انجام می شد:


در روز اوّل هفته، هر یکی از شما بحسب نعمتی که یافته باشد، نزد خود ذخیره کرده، کنار بگذارد تا در وقت آمدنِ من زحمت جمع کردن نباشد.

اول قرنتیان ۲:۱۶


مجددا در این آیه می بینیم که کلیسای قرنتس در آنجا روز اول هفته یعنی یکشنبه دور هم جمع می شدند. هزینه های مالی هفته ای که گذشته را قربانی می دادند.

و مثالی دیگر از اهمیت یکشنبه در مکاشفه:


و در روزِ خداوند در روح شدم و از پشت خود آوازی بلند چون صدای شیپور شنیدم،

مکاشفه ۱۰:۱


روز خداوند در اینجا به احتمال زیاد روز رستاخیز عیسی مسیح است. روز خداوند در عهد عتیق به روز داوری خداوند اشاره دارد به زمانهای آخر اشاره می کند. به احتمال زیاد یوحنا به این روز داوری اشاره نداره بلکه داره به روز رستاخیز عیسی اشاره می کند. روز اول هفته. پس در داخل عهد جدید می بینیم که مسیحیانی که از یهودیت جدا شده اند در روز یکشنبه دور هم جمع می شوند. و در نوشته جات پدران کلیسا مثلا اگناتیوس انطاکی شاگرد یوحنای رسول و اسقف انطاکیه در قرن اول میلادی روز یکشنبه روز جمع شدن ایمانداران اشاره شده است. یا ژوستین نیز این موارد مکتوب است.


ما با هم ۴ دلیل را دیدیم که بر اساس کتاب مقدس مسیحیان چرا نباید یا نیازی به دنبال کردن سبت یا شبات نمی باشند.


اول: سبت عهد و نشانه ی موسی بود.

دوم: سبت نماد و یا سمبل آرامش (شالوم) می باشد.

سوم: سبت در عهد جدید موضوعی ثانویه بوده است.

چهارم: بجای شنبه مسیحیان روز رستاخیز مسیح را روز به یادآوری و جشن قرار دادند.



نویسنده

شبان آلکسی پروکاپنکو

ترجمه مانی محمدی


* این ترجمه با اجازه رسمی دکتر آلکسی پروکاپنکو انجام شده است.

0 comments

Comments


facebook.png
twitter.png
mail.png
whatsapp.png
telegram.png
bottom of page